English
به خانه سینما خوش آمدید. / ثبت نام کنید / ورود
 

اخبار

مراسم تشییع پیکر زنده یاد ناصر ملک مطیعی در ساختمان شماره 2 خانه سینما برگزار شد

مراسم تشییع پیکر زنده یاد ناصر ملک مطیعی در ساختمان شماره 2 خانه سینما برگزار شد
مراسم تشییع پیکر زنده یاد ناصر ملک مطیعی صبح یکشنبه 6 خرداد در ساختمان شماره 2 خانه سینما با حضور مردم و هنرمندان برگزار شد.

علی دهکردی رییس انجمن بازیگران سینما در ابتدای مراسم گفت: همه ما برای بدرقه یکی از درخشان ترین های سینمای ایران دور هم جمع شده ایم. ناصر ملک مطیعی ۴۰ سال به مردم و خاک خود احترام گذاشت.

امروز برابر کسی قرار گرفته ایم که به ما یاد داد سکوت بُرنده ترین اسلحه است.

پوری بنایی نیز که به دعوت مجری مراسم روی سن ظاهر شد اظهار داشت: هموطنان عزیزم ما هرچه داریم از شماست. یک خواهش از همه شما عزیزان دارم که سکوت را رعایت کنید تا سخنرانی ها تمام شود بعد هرچه دوست داشتید بگویید.

محمد متوسلانی نیز در سخنانی بیان کرد: صحبت درباره ملک مطیعی زمان طولانی می خواهد و اینجا جایش نیست فقط متاسفم که ما یک دوست عزیز و هنرمند را که می توانست برای سینمای ایران مفید باشد از دست دادیم. آینده و تاریخ درمورد او و کسانی که ظلم کردند قضاوت خواهد کرد.

پژمان بازغی به عنوان سومین سخنران مراسم گفت: من سینمای ایران را با ملک مطیعی، فردین و وثوقی شناختم که ۲ نفر از آنها را دیگر نداریم. قدر پیشکسوتان را بدانیم. من آخرین نفری بودم که ملک مطیعی را دیدم او مثل ماه شده بود.

همچنین فریدون جیرانی با حضور در جایگاه از محسن امیریوسفی خواست روی صحنه بیاید. امیریوسفی گفت: بر سر جنازه فرمون سینمای ایران باید یادی کنیم از قیصر سینمای ایران. چند ساعت پیش با بهروز خان صحبت کردم و یک پیام داشت. صدای بهروز وثوقی را ضبط کردم که برای شما پخش می کنم.

در ادامه مراسم پرویز پرستویی به جایگاه دعوت شد و اظهار داشت:

خواهش می کنم سکوت کنید. آقای بهروز وثوقی حجت را تمام کرد. من یک خواهش از شما دارم این مراسم، مراسم بزرگی است و امروز در همه جای دنیا شما را می بینند و ما را می بینند و چقدر خوب است نشان بدهیم که ما چگونه از هنرمندان مان تجلیل می کنیم و چگونه بدرقه می کنیم. من قبل از اینکه صحبتی بکنم یک روزی در یک مراسم تقدیر از دست اندرکاران سریال شهرزاد این بزرگوار حضور داشتند بعد داشتم در مورد ایشان صحبت می کردم یک اشتباهی کردم متوجه نشدم آقای ملک مطیعی، ناصرخان سینما، شانه ی من را بوسید و من می خواهم اکنون در حضور شما پای ایشان را ببوسم.
اولا تسلیت می گویم به پوری بنایی، به نصرت کریمی، به وحدت، به همایون عزیز، به انوشیروان روحانی، به سعید راد، به همان نسلی که هم نسل ناصر ملک مطیعی هستند.  و بعد تسلیت می گویم  به شما عزیزان. دیروز به منوچهر شاهسواری می گفتم که خدا را شکر، ناصر ملک مطیعی کسی است که مطمئن هستم پیکرش تا بهشت زهرا(س) بر دوش مردم و شما عزیزان تشییع می شود و نیازی به هیچ هنرمندی و هیچ رسانه ای ندارد. بهتر است به جای اینکه بگوییم «صدا و سیما ننگت باد» جور دیگری بگوییم.
اینجا هستیم چونکه میهنمان اینجاست. مهر وطن، نیروی بی پایان زندگی ماست.  سایه ی بزرگ مهر به میهن، بر سر همه ماست، این سایه گسترده است، گسترده تر هم می شود، و وای به حال آنان که این سایه را نمی خواهند. از هر زبان و قدم و فرهنگ در آغوش هم و  پشت به پشت هم. ناصر خان یادگار و نماد این دوستی هاست مهر مردم مرحم هر زخمی است و هر زخمی با مهر مردم آرام می گیرد قدر این مردم را بدانیم. ما سینما گران نفس به نفس مردم بوده ایم. مهر مردم چه می کند؟، مهر مردم در این ساعات گذشته باعث شد که صدا و سیما به یاد آورد که از ناصر خان بگوید، آن هم زمانی که او به دیار باقی شتافت و در بغل مهر الهی آرام گرفت. اما یادتان می آید در این چند وقت پیش با این بزرگ مرد در صدا و سیما چه کردید؟؟
حرف سر این است، ما تاریخ را نمی توانیم خط بزنیم و نمی توانیم تاریخ را پاره کنیم.  ناصر خان و ناصرخان ها در واقع یادگار سینما و تاریخ سینما هستند. اینکه می گوییم بهروز وثوقی، نمی خواهیم شعار بدهیم. بهروز وثوقی را نمی شود فراموش کرد بهروز به همه ی ما ها بازیگری یاد داد . همه ی ما به عشق این آدم ها کشیده شدیم طرف بازیگری. ولی الان یادمان نمی آید.
من حرفم سر این است که صدا و سیمای محترم، اولا صدا و سیما مال شما نیست. این صدا و سیما از پول  من و شما مردم و مال همه ی ما است.  از بودجه ی بیت المال شده صدا و سیما و صدا و سینما مال تک تک ماهاست .
من می گم که چرا ناصر ملک مطیعی را کشاندید به صدا و سیما؟ مگر التماس کرده بود؟ مگر درخواست کرده بود؟ مگر 40 سال سکوت نکرد؟ 40 سال با مناعت طبع از ایشان فقط سخن شنیدید، نه اعتراض. توی خودش ریخت ریخت ریخت چندین و چندبار.  ناصر ملک مطیعی را ما کشتیم در این چند دهه اخیر و الان به دیار باقی شتافت.
من حرف اصلی ام این است که دوستان،  هنرمندان، اگر بویی برده اید از هنر واقعی، یک کمی به این صفت هنرمندی توجه کنید.
آقای مهران مدیری عزیز، شما هنرمند شایسته ای هستید، طناز خوبی هستید و من به شخصه خیلی به شما ارادت دارم. شما یک سوال همیشگی از میهمانان تان در برنامه تان می کردید: که عاشق شدید؟  من می خواهم یک چیزی بگویم، آقای مهران مدیری عزیز شما می دانستید که ناصر ملک مطیعی عاشق مردمش بود و آمد پیش شما.  شما چرا دفاع نکردید؟ چرا وقتی تلویزیون برنامه را اعلام کرد که پخش می شود و من با عشق تمام نشستم که برنامه رو ببینم، برنامه قطع شد؟ و طبیعت نشون دادن به ما؟ چرا ؟ بحث جرات نیست من می گویم کمی بیشتر بیاندیشیم. ما یک خانواده هستیم، من به رفیقم انتقاد می کنم. به رفقای خانه ی سینما دارم انتقاد می کنم، 40 سال اسمی از ناصر ملک مطیعی و امثالهم نبردیم و وحشت داشتیم از  بردن نامش وحشت داشتیم. وحشتی ندارد، چون اینها خیانتی نکردند. اینها اختلاسی نکردند، اینها کلاهبرداری نکردند اینها جنایت نکردند.  چرا ما نمی توانیم از هنرمندان پیشکسوت قدردانی کنیم؟ چرا باید در چنین روزی عینک بزنیم و کت و شلوار بپوشیم وبیاییم در این مراسم شرکت بکنیم؟  منظور آن کسانی هستند که نیامدند و الا قدم همه روی چشمان  ما است.
ولی من حرفم این است: ناصرخان که رفت، شاید از این حرفها قبلا هم زده باشیم، ولی تو را به وجدانتان،  تو را به آن خاک صحنه که قداست خیلی بالایی دارد،  تو را به آن حرمت دوربین اهالی سینما، نگوییم که من که خرم از پل گذشت و دارم  کارم را می کنم، من که امروز وقت ندارم و نمی توانم. مگر چند ناصر ملک مطیعی داشتیم؟ مگر ما اهالی سینما چند نفر هستیم؟ طبق آمار جدید که مرتبا دارد از آن کم می شود (در همین ایام اخیر روحش شاد، حسین شهاب را از دست دادیم که او هم غریبانه رفت. روحش شاد ناصر چشم آذر را هم از دست دادیم که او هم به قول شاهد احمد لوی عزیز، لباس نوی خود را پوشید و رفت تلویزیون اما راهش ندادند). کل خانه سینمای قدیم و جدید نهایتا می شود 5000 نفر. واقعا به هیچ جای جهان بر نمی خورد که کمی بیشتر هوای یکدیگر را داشته باشیم و به هم بیشتر کمک کنیم.  به خدا ما نمی خواهیم انقلاب کنیم، نمی خواهیم نظام را تغییر دهیم، ما هنرمندیم. هنرمند در خدمت  مردم است. هنرمند جانش را برای مردم می دهد، پس بنابراین قدر هنرمندانمان را بدانیم و بگذاریم نسل جدید که می آید قدر شناس باشد .
شاید خنده دار باشد ولی بازیگری ، کارگردانی ، فیلمبرداری همه یک جور نعوذ بالله خدایی کردن است. ما خدایی می کنیم چرا؟ چون من پرویز پرستویی اگر لایق باشم و اگر  قبول داشته باشید که بازیگرم، بتوانم با نقش هایم حال شما رو عوض  کنم و یا شما را بخندانم،  انگار یک نفر را خلق کردم.  پس بدانیم ما خیلی قدرتمند هستیم و می توانیم فرزندان خوب خدا باشیم پس یارهایمان را از دست ندهیم. بیایید به خاطر رضای خدا بخاطر عشق به خدا حرمت پیشکسوتان مان را نگه داریم. حرمت قدیمی ها را نگه داریم. ببینید این شتر در خانه ی همه می خوابد. نشود که ما فقط به خاطر «لایک، فالوور» و گرفتن عکس یادگاری برای عیادت یک پیشکسوت به بیمارستان برویم . ما باید با دل مان با آن ها رفتار کنیم. برای من خنده دار بود که دیشب تمام مدت اخبار 20:30، اخبار ساعت 21، اخبار نصف شب، شبکه پنج و تمام شبکه ها ناصر ملک مطیعی را نشان می دادند که آن هم فقط در یک فیلم بازی کرده، آن هم فیلم آقای عطشانی است. توجه می کنید؟ ناصر ملک مطیعی فقط در آن فیلم بازی کرده! امیرکبیر که نبوده! فرمان معروف هم که نبوده! که سینما را با بازی هایش دگرگون کرده است. چرا ما اینها را  از یاد می بریم.
من یک سوال دارم از صداوسیما، آقایان صدا و سیما دو شبکه شما در دو برنامه ی «من و شما» و برنامه ی «دورهمی» ناصرخان را دعوت کردند، برنامه را ضبط کردند و قرار شد چهارشنبه شب این دو برنامه پخش شود و اعلام عمومی هم شد.  خود من هم پست گذاشتم اما برنامه ها پخش نشدند و بعد اینکه یک چیزی باب شده که می گویند ما با این برنامه ها مشکلی نداشتیم و «از بالا به ما گفتند!» بالا نمی دانم کجاست ؟ کدام بالا؟ بعد من می خواهم الان به همان «بالایی ها» بگویم که چرا آن موقع نتوانستید پخش کنید؟ ولی الان که ناصر خان نیست توانستید پخش کنید؟ اگر ایشان می توانست بعد از 40 سال، دیشب روی آنتن باشد چرا در این مدت نبود؟ من به عیادت بهروز وثوقی و به دستبوسیش رفتم و او پیغام داده به شماها که دستبوس یکایک شماهاست.
 و به عشق شما زنده مانده و زندگی می کند. من می گویم این آدم ها هستند و وجود دارند، ناصر ملک مطیعی بزرگوار به عشق شما آمده بود به تلویزیون که با شما رودررو صحبت کند، شما هایی که از صبح آمدید اینجا و می دانم تشنه هستید، گرسنه هستید و بعضا روزه هستید، او به هر شکل فقط می خواست با شما صحبت کند و هیچ چیز نمی خواست، نه پولی می خواست، نه خانه ای می خواست، نه امکاناتی می خواست و نه رفاهی، که خوشبختانه چون هنرمند بود، هیچ کدام از اینها را هم نداشت.
 اگر ما قدر هنرمندانمان را بدانیم، ناصر ملک مطیعی نباید تا این سال کار کند و کاری که اصلا ربطی به او نداشت، ولی شرافتمندانه کار کرد و می دانم شما قدردان او و هنرمندان هستید. ما قلبمان به خاطر شما می تپد و به عشق شما  کار می کنیم. خطاب به مسئولین چه در وزارت ارشاد و چه در صدا و سیما  می گویم: بدانید که هنرمند با این جمع زنده است و برای این مردم کار می کند و به عشق این مردم زندگی می کند، پس اگر شما می آیید و هنرمندی را نشان می دهید به او لطف نکرده اید و بر عکس او خیلی عزت بر سر برنامه شما گذاشته و آمده. یک هنرمند هیچ گاه لنگ دو سکه نیست. هنرمندان فقط به عشق شما مردم به آنجا می روند. 
دم همه شما گرم که این جمع صمیمی را تشکیل دادید و من مطمئن هستم که ناصر خان امروز با خیال راحت رفت. درود بر مسعود خان کیمیایی. خدا انشاله مسعود کیمیایی را حفظ کند. او کسی بوده که با اینها هم دوش و همراه بوده است و همین الان هم اینجاست. با این جسم محترمش اینجا نشسته و می دانم که دچار نقاهت بیماری است و دمش گرم که توانست با قیصر تحولی در سینما ایجاد کند و توانست شکل بازیگری و نگاه بازیگری را عوض کند و این مسئله را نمی شود کتمان کرد.
تا اینجای مراسم را خوب برگزار کرده ایم ولی ما شیعه هستیم و باید نماز خوانده شود. دست تک تک شما را می بوسم.  به حرمت ناصر ملک مطیعی بگذاریم که این نماز با شکوه و سکوت برگزار شود و همراه شویم با حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی آهنگران تا در تمام دنیا ببینند  که ما بلدیم از هنرمندانمان قدردانی کنیم و قدر هنرمندان خود را می دانیم.
در ادامه و در حالی که مردم پرویز پرستویی را به خاطر صحبت هایش تشویق می کردند، مسعود کیمیایی روی صحنه آمد و گفت: من حال خوشی ندارم ولی باید می آمدم و وداع آخرم را با جسم ملک مطیعی می کردم. روح او در قلب های ما زنده است.

وی با یادی از بازیگرانی که قبلا با آنها کار کرده است، افزود: فیلمسازی اینجا سخت است ولی ما مانده ایم. درود بر همه شما که هنرمندان خود را تشویق می کنید. آن کسی که اینجا مانده بسیار سختی می کشد و به همین دلیل من به ناصر ملک مطیعی تعظیم می کنم. من با او قیصر را کار کردم و دیگر بخت یارم نبود که همراهش باشم. با پرویز پرستویی هم کار کردم او بی پروا حرف می زند درود بر کسی که نمی ترسد. بدانید ترس دشمن جسارت است از آدم های ترسو بترسید آنها دروغ می گویند. درود بر همه شما.

امیرعلی فرزند ناصر ملک مطیعی در ادامه بیان کرد: کاش پدرم این جمعیت را می دید. من آرزویم بود که پدرم را روی پرده ببینم آقای عطشانی بازی در فیلم «نقش نگار» را پیشنهاد داد و من می خواستم به آرزویم برسم چراکه او دوست داشت روی پرده باشد و یادگاری برای مردم بگذارد. در دورانی که فیلم توقیف شد پرویز پرستویی بسیار کمک کرد و مردانه پشت پدرم ایستاد.

وی افزود: حجت الله ایوبی رییس سابق سازمان سینمایی هم بسیار به ما کمک کرد و من به آرزویم رسیدم. یک بار پدرم را بردم و عکس او را در سر در سینما نشان دادم و او از شادی بغض کرد و به آرزویش رسید.

فرزند ناصر ملک مطیعی در پایان عنوان کرد: صدا و سیما نگذاشت تصویر پدر من هنگام حیاتش پخش شود، حال سوال من این است که چرا تصویر پدر من همراه با خبر مرگ او در شبکه های تلویزیون پخش می شود؟ چگونه است که یک هنرمند پس از مرگش می تواند تصویرش پخش شود ولی پیش از فوتش و در حالی که دوست داشت تصویرش پخش شود این اتفاق نمی افتد.

پس از صحبت های وی نماز میت توسط حجت الاسلام آهنگران برای این هنرمند خوانده شد.

مراسم ختم وی سه شنبه در مسجد امیرالمونین(ع) واقع در بلوار مرزداران، خیابان ایثار برگزار می شود.

ناصر ملک مطیعی بازیگر سینمای ایران بامداد روز شنبه ۵ خردادماه در سن  ۸۸ سالگی درگذشت.

این بازیگر طی هفته گذشته به دلیل نارسایی کلیه و تنگی نفس در بیمارستان بستری شده بود.

 

 مهر

ایسنا

ایلنا

خبرآنلاین

پانا

باشگاه خبرنگاران جوان

خبرگزاری صدا و سیما 1

خبرگزاری صدا و سیما 2

ایران آنلاین

سینماپرس

خبرگزاری برنا

خبرگزاری قارس

ایرنا

ایسکانسوز

 

گزارش تصویری

ایسنا

ایلنا

مهر

سینماپرس

باشگاه خبرنگاران جوان

فارس

ایرنا

ایسکانیوز

برنا

فیلم نت نیوز



مهر
۶ خرداد ۱۳۹۷ ۱۱:۴۶

نظرات بینندگان

میانگین امتیاز کاربران: 0.0  (0 رای)

امتیاز:
 
نام فرستنده: *
پست الکترونیک:  
نظر: *
 
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500