English
به خانه سینما خوش آمدید. / ثبت نام کنید / ورود
 

اخبار

کارگردانی با چهار چشم / گزارش نمایش دو فیلم‌ کوتاه از ساخته‌های کیوان علی‌محمدی و امید بنکدار

کارگردانی با چهار چشم / گزارش نمایش دو فیلم‌ کوتاه از ساخته‌های کیوان علی‌محمدی و امید بنکدار
تازه‌ترین برنامه‌ی کانون فیلم خانه سینما که شامگاه یک‌شنبه سی و یکم شهریورماه برگزار شد، به نمایش دو فیلم کوتاه به کارگردانی کیوان علی‌محمدی و امید بنکدار اختصاص داشت.

در این برنامه که با استقبال علاقه‌مندان به فیلم‌های کوتاه همراه بود، فیلم‌های «عشق تنهاست و از پنجره‌ای کوتاه به بیابان‌های بی‌مجنون می‌نگرد» و هم‌چنین «هیچ‌کس با هیچ‌کس سخن نمی‌گوید» به نمایش درآمد و سپس نقد و بررسی این فیلم‌ها با حضور نیما عباس‌پور و هوشنگ گلمکانی برگزار شد.

در ابتدای برنامه، امید بنکدار که در غیبت دوست و همکار خود، کیوان علی‌محمدی در جلسه حضور داشت، در پاسخ به پرسش نیما عباس‌پور درباره‌ی دلیل علاقه‌ی خود به فیلم‌سازی گفت: «می‌خواستم کاری انجام بدهم که با حوزه‌ی هنرهای تجسمی ارتباط خلاقانه‌ای داشته باشد. به همین دلیل در مدرسه‌ی اسلامی آموزش فیلم‌سازی (در باغ فردوس) ثبت نام کردم اما از آن‌جا که در ترم دوم، کادر آموزشی این مدرسه تغییر کرد من و کیوان علی‌محمدی انصراف دادیم و تصمیم گرفتیم خودمان به شکل تجربی به ساخت فیلم رو بیاوریم.»

وی سپس با اشاره به سابقه‌ی دستیاری محمدرضا اصلانی در یکی از فیلم‌های این فیلم‌ساز گفت: «ما بیش‌تر به‌خاطر شعف و لذتی که در نفس فیلم‌سازی وجود دارد فیلم کوتاه می‌ساختیم تا این که بعد از ساخت دو سه فیلم، کیوان طرحی ارائه داد که به نظرم رسید در قالب فیلم کوتاه نمی‌گنجد و بر اساس آن می‌توان فیلم بلند و سینمایی ساخت.»

بنکدار هم‌چنین گفت: «فیلم کوتاه هیچ‌وقت برای ما پل یا واسطه‌ای برای پریدن به سینمای داستانی نبود. به همین دلیل تازه بعد از کار روی طرح یک فیلم بلند و داستانی بود که متوجه شدیم برای ساخت فیلم بلند باید مراحل مختلفی را گذراند و مجوز کارگردانی گرفت.»

وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود ضمن اشاره به علاقه‌ی خود و همکارش به بازیگوشی‌های تجربی و قصه‌‌گویی به شکل متفاوت گفت: «این روزها که به دلیل شرایط موجود در سینمای امروز ایران، امکان تجربه در سینمای بلند داستانی سخت و سخت‌تر می‌شود ممکن است دوباره به ساخت فیلم کوتاه برگردیم و همان رویه را ادامه دهیم.»

در بخش بعدی جلسه نیما عباس‌پور به نقد مفصل و ستایش‌آمیزی که هوشنگ گلمکانی سال‌ها پیش بر فیلم «عشق تنهاست...» نوشته بود اشاره کرد و افزود: «در آن نقد نوشته بودید که وسواس سازندگان فیلم در پرداختن به جزییات اثر مورد بحث، شما را حیرت‌زده کرده اما نکته این‌جاست که آیا بعد از گذشت بیش از یک‌دهه از نوشتن آن نقد هم‌چنان همان حس را دارید یا نه.»

گلمکانی در پاسخ به این نکته گفت: «زمانی که فیلم «عشق تنهاست و از پنجره‌ای کوتاه به بیابان‌های بی‌مجنون می‌نگرد» را دیدم احساس کردم یک فیلم عاشقانه ساخته شده و به همین دلیل در نوروز سال 82 نقدی نوشتم که حتی عنوان آن (یک شاهکار کوچک) خیلی‌ها را متعجب کرده بود و تقریباً همه می‌پرسیدند آیا این فیلم واقعاً یک شاهکار کوچک و به یادماندنی است؟»

وی افزود: «یادم هست در پاسخ به آن‌ها می‌گفتم این عنوانی است که در یک محدوده‌ی کوچک، به عنوان یک فیلم کوتاه و مهم‌تر از همه، به‌خاطر عشقی که در لحظه لحظه‌ی این فیلم دیده می‌شود می‌توان به آن اطلاق کرد.»

وی گفت: «این فیلم پر از جزییات است و ابتدا به نظر می‌رسد اثری‌ است که ادا در می‌آورد. البته بعداً به‌خاطر فیلم‌های دیگری که از این دو فیلم‌ساز دیدم چنین احساسی کم‌رنگ‌تر شد و به نظرم رسید که ساخته‌های دیگرشان جلوه‌گرایانه و خودنمایانه است. به‌خصوص در فیلم‌های بلندی که ساختند، این جلوه‌گری بیش‌تر شد.»

گلمکانی سپس با اشاره به «نقش سلیقه در اظهار نظر درباره‌ی آثار هنری» گفت: «سلیقه از عناصر مختلفی تشکیل شده که در ذهن، زندگی و جهان ما می‌گذرد اما در نهایت، متکی به مطالعات، تجربه‌هایی در زندگی و نوع نگاه افراد به فرم و روایت است.»

این منتقد سینما هم‌چنین گفت: «در فیلم‌های این دو فیلم‌ساز، علاوه بر عشق به فیلم‌سازی، گرایش به جلوه‌گری هم دیده می‌شود؛ و این نکته‌ای است که با سلیقه‌ی من همخوانی ندارد.»

وی در توضیح این نکته گفت: «فیلم‌های این دو فیلم‌ساز با تکلف و به گونه‌ای ساخته می‌شوند که گویی هر دو آن‌ها در مرکز تصویر هستند و مدام اعلام می‌کنند که این فیلم را ما ساخته‌ایم!»

گلمکانی سپس با اشاره به وحدت فرم و محتوا در «عشق تنهاست...» که به تعبیر او در این فیلم به یگانگی رسیده گفت: «این ویژگی برای القای تنگنایی که در داستان زندگی سه زن وجود دارد متناسب و کارآمد به نظر می‌رسد. تنگنایی که البته از توطئه‌ی مردها برای به دام انداختن زن‌ها ایجاد شده است.»

وی افزود: «متاسفانه در فیلم‌های بعدی این دو نفر، داستان سرراستی که در «عشق تنهاست...» وجود دارد منتفی شد. نکته‌ای که شاید با سلیقه‌ی بعضی‌ها همخوانی داشته باشد و با سلیقه‌ی بعضی دیگر نه.»

این منتقد سینما هم‌چنین گفت: «زمانی که فیلم‌های بعدی این دو فیلم‌ساز را دیدم، از وجود حجم بسیار زیاد انتزاع و یک نوع فرم مبتنی بر هندسه که بسیار مهندسی شده هم هست اظهار حیرت کردم. معلوم نیست چرا در این فیلم‌ها فرم، این‌قدر جلوه‌گرانه و متظاهرانه است. اما نکته‌ای که هم‌چنان می‌توان به آن اشاره کرد، عشق ورزیدن این دو فیلم‌ساز به کاری است که انجام می‌دهند. ویژگی خاصی که هنوز و بعد از گذشت سال‌ها منِ منتقد را وا می‌دارد تا منتظر فیلم خوب دیگری از این دو فیلم‌ساز بمانم.»

در ادامه‌ی جلسه، امید بنکدار با اشاره به تاثیر نقد هوشنگ گلمکانی بر دیده شدن فیلم «عشق تنهاست...» گفت: «نوشته‌ی ایشان به معرفی من و کیوان علی‌محمدی خیلی کمک کرد؛ و این نخستین‌باری است که فرصتی فراهم شده تا در این‌باره از ایشان تشکر کنم. من و همکارم سال‌هاست در این‌باره خود را مدیون می‌دانیم و البته خودمان هم منتظریم که روزی دوباره فیلمی بسازیم و بتوانیم نظر مساعد ایشان را جلب کنیم.»

در بخش بعدی جلسه، هوشنگ گلمکانی ضمن اشاره به تعریف ناصر تقوایی از کوتاه یا بلند بودن فیلم‌ها که طبق تعریف این فیلم‌ساز در فرم خاص این فیلم‌ها جلوه‌گر می‌شود گفت: «فرم خاصی که این دو نفر انتخاب کرده بودند با فیلم کوتاه تناسب داشت اما وقتی به سمت ساخت فیلم بلند حرکت کردند، این شکل فیلم‌سازی به فرم ویدئوکلیپ و موزیک‌ویدئو گرایش پیدا کرد. فرم خاصی که شامل ضرباهنگ تندتر و نماهای کوتاه‌تری است؛ در حالی که وقتی فیلم بلند می‌سازی این نکته برعکس می‌شود و ساختار ویدئوکلیپی که از صدها نما تشکیل شده باعث سرسام تماشاگر می‌شود!»

وی افزود: «و این نکته‌ای بود که این دو فیلم‌ساز در فیلم سینمایی «شبانه» هم تکرار کرده بودند. فیلمی که تماشای آن برای خود من شبیه تجربه‌ی یک کابوس و شکنجه بود؛ و نشان داد که به نظر می‌رسد دغدغه‌ی این دو فیلم‌ساز اصلاً قصه‌گویی نیست. آن‌هم قصه‌گویی از نوعی که نیازی به حل پازل و رفع ابهام‌ها نداشته باشد.»

گلمکانی سپس «ابهام» را‌ «جوهر هنر مدرن» توصیف کرد و ضمن اشاره به دقت سازندگان «عشق تنهاست...» در ثبت و ضبط جزییات گفت: «این حجم از وسواس فیلم‌سازها در ارائه‌ی جزییات برای من احترام‌برانگیز است. به‌خصوص در زمینه‌ی صدا که باند صدای این فیلم را نه فقط در بین فیلم‌های کوتاه بلکه در سینمای ایران نیز به یک تجربه‌ی غنی تبدیل کرده است.»

در ادامه‌ی جلسه، نیما عباس‌پور نیز با اشاره به وسواس و دقت به کار رفته در فیلم‌های کوتاه کیوان علی‌محمدی و امید بنکدار گفت: «آن‌چه پس از تماشای این فیلم‌ها به یاد می‌مانَد، میزانسن‌های دقیق، طراحی حرکت‌های پیچیده‌ی دوربین و جزییاتی از این قبیل است که ساخته‌های این دو فیلم‌ساز را به کارهایی استثنایی تبدیل کرده است.»

عباس‌پور گفت: «در کنار این وسواس و دقت در ساخت فیلم می‌توان به اصرار این دو فیلم‌ساز در همکاری با افراد حرفه‌ای سینما اشاره کرد که به صورت مستقیم در کیفیت نهایی فیلم‌هایشان تاثیرگذار بوده است.»

امید بنکدار در پاسخ به این نکته گفت: «من و کیوان نزد کسی (استاد محمدرضا اصلانی) تربیت شدیم و آموزش دیدیم که نقاش است و به تصویر و ارزش بصری آن خیلی احترام می‌گذارد. طبعاً این نکته در کار ما هم بی‌تاثیر نبوده است.»

وی گفت: «گاهی وقت‌ها فیلم‌های ما با جلوه‌گری کارهای استاد بیضایی مقایسه می‌شود که این نکته نه تنها ناراحت‌کننده نیست بلکه حتی می‌توان گفت ایده‌آل است. البته شاید این میزان دقت در چیده شدن اجزای فیلم‌ها برای برخی تماشاگرها آزاردهنده باشد ولی با احترام به سلیقه‌ی آن‌ها ما سعی می‌کنیم کار خودمان را انجام دهیم.»

بنکدار افزود: «من و کیوان اغلب سعی می‌کنیم ساختار فیلم و استراتژی کارگردانی را بر اساس فضای بصریِ داستان پیش ببریم.»

نیما عباس‌پور نیز ضمن تایید این نکته گفت: «در این فیلم‌ها به نظر می‌رسد میزانسن‌ها بیش‌تر بر اساس روحیه‌ی شخصیت‌های داستان‌ها طراحی شده؛ و از این دیدگاه به نظر می‌رسد این نحوه‌ی کارگردانی کاملاً در خدمت فیلم‌هاست.»

وی گفت: «فرم انتخاب شده، حرکت، زاویه و حتی ارتفاع دوربین در لحظه‌ی مورد نظر فیلم‌برداری هم از جمله نکته‌هایی است که بر اساس شرایط روحی شخصیت‌های داستان‌ها طراحی شده؛ و به نظر می‌رسد این نکته در انتقال حس مورد نظر فیلم‌سازها به بیننده‌ها موثر بوده است.»

در ادامه‌ی جلسه، امید بنکدار در پاسخ به پرسش ماهور احمدی درباره‌ی نحوه‌ی انجام کارگردانی به صورت دو نفره، با اشاره به سلیقه‌ی مشترک خود و کیوان علی‌محمدی گفت: «این مساله، خود به خود اتفاق افتاد. من به یاد ندارم که روزی به کیوان گفته باشم بیا با هم فیلم بسازیم!»

وی افزود: «به‌هرحال باید پذیرفت که وجود چهار چشم بهتر از دو چشم است! اما این نکته‌ای نیست که همیشه قابل توصیه کردن باشد.»

بنکدار در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: «در شکل کلاسیک کارگردانی ما می‌توانستیم از نماهای قابل پیش‌بینی و بارها استفاده شده بهره ببریم اما نکته این‌جاست که تکرار این نکته‌ها برای من و همکارم جذابیتی ندارد و باعث نمی‌شود بین ما و سایر همکاران‌مان تفاوتی ایجاد شود. در حقیقت ما از گرامر و ابزار سینما برای پیشنهادهای جدید استفاده می‌کنیم. پیشنهادهایی که شاید مطلوب تماشاگران همه‌ی نسل‌ها نباشد اما تلاش‌هایی است که می‌تواند به ایجاد تغییر در گرامر سینما منجر شود.»

بخش پایانی این جلسه‌ی نقد و بررسی به صحبت‌های منتقد مهمان برنامه اختصاص داشت. هوشنگ گلمکانی در این بخش گفت: «به طور حتم اگر فیلم «عشق تنهاست...» با همین دیالوگ‌ها اما به شکل دیگری ساخته می‌شد، قطعاً تاثیر دیگری داشت.»

وی سپس با اشاره به مفهوم مشترک در میان فرم و پیامِ فیلم گفت: «فیلم‌هایی از این قبیل بیش‌تر یک اتفاق و حادثه هستند و تماشاگران جدی سینما حتی اگر از چنین آثاری خوش‌شان نیاید، باید از چنین تجربه‌هایی استقبال کنند.»

گلمکانی گفت: «خوش‌حالم که امید بنکدار و کیوان علی‌محمدی فیلم‌هایی که دوست دارند را می‌سازند و باعث می‌شوند تماشاگران، مکالمه‌های متفاوتی با آن آثار داشته باشند. مکالمه‌هایی که متناسب با روحیه و سلیقه‌ی تماشاگران، از تفاوت‌هایی برخوردار است.»

نیما عباس‌پور نیز ضمن تایید این نکته گفت: «اگر فیلم‌های مورد بحث به شکل خیلی ساده‌ای کارگردانی شده بود، می‌شد چشم‌ها را بست و فقط به باند صدای فیلم گوش سپرد. اما در شکل فعلی آن‌ها اگر تماشاگر، چشم‌های خود را ببندد و فقط به صدا گوش دهد، قطعاً چیز مهمی را از دست خواهد داد.»

وی گفت: «و این، مهم‌ترین تفاوت در شکل و نحوه‌ی کارگردانی فیلم‌هاست. شیوه‌ای در فیلم‌سازی که سازندگان این آثار را به یکی از متفاوت‌ترین کارگردان‌های سینمای امروز ایران تبدیل کرده است.»

۱ مهر ۱۳۹۸ ۱۱:۳۷

نظرات بینندگان

میانگین امتیاز کاربران: 0.0  (0 رای)

امتیاز:
نام فرستنده: *
پست الکترونیک:
نظر: *
 
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500